جدول جو
جدول جو

معنی سر و رو کردن - جستجوی لغت در جدول جو

سر و رو کردن(حَ رَ خوَرْ / خُرْدَ)
بمعنی سر و رو درهم کشیدن است که کنایه از خشمگین شدن و خطاب و عتاب کردن باشد. (برهان) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زیر و رو کردن
تصویر زیر و رو کردن
پایین و بالا کردن، کنایه از برهم زدن و درهم آمیختن و مخلوط کردن
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ شُ دَ)
به چرب دستی دزدیدن و گریختن چنانکه کسی نداند. به حیله دزدیدن و چنانکه نبینند بجستن. دزدیدن و گریختن. کش رفتن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(فَ رَ نِ / نَ دَ)
پرحرفی کردن. سخنان پوچ و بیهوده گفتن
لغت نامه دهخدا